منوچهر متکی وزیر امور خارجه سابق کشورمان از خاطرات خود در زمان مسئولیت سفارت ایران در ترکیه گفت: زمانی که در ترکیه سفیر بودم و حدود 4 سال طول کشید؛ یک میهمانی ترتیب داده بودند، معمولا سفرا در طول سال 150 میهمانی دعوت میشوند و بنده هم در یکی از این میهمانیها شرکت کرده بودم.
چهار پنج نفر در یکجا ایستاده بودند که یکی از آنها خانم کاملا بیحجابی بود، بنده وقتی نزدیک شدم با همه احوالپرسی کردم و با 4 نفر که آقا بودند دست دادم ولی با آن خانم دست ندادم.
این خانم از این اقدام آشفته شد و با صدای بلند گفت: "اینجا کشور آتاتورک است چطور میتوانی از دستور آتاتورک سرپیچی کنی؟!"در جواب گفتم مواظب خودت باش تو دختر آتاترکی و من پسر خمینیام.
نظر بدهید |
لعنت خدا بر جداشونده از رهبری
«اگر کسی اشکال کند چنانکه اشکال هم کردهاند و گفتهاند که بلی، مثل امام خمینی کجا دیگر پیدا میشود در دورههای قبل نبوده ایشان نابغه بوده است و بعد از این هم دیگر مثل ایشان پیدا نخواهد شد. ممکن است یک فقیهی بعد از ایشان بیاید و چطور و چطور بشود، آنوقت ما دچار دیکتاتوری روحانیت خواهیم شد. تمام اینها شبهههای واهی است البته بدانید و میدانید، جسارت نکنم، تذکر است هرگاه اکثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولی امر و فقیه عادل، والله خدایتعالی مثل خمینی و بهتر از او برایشان پیدا خواهد کرد «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها»... این حرف شیطانی است که پس از آیتالله خمینی چکار خواهیم کرد، همان کسی که آقای خمینی را بهوجود آورد، بعد از ایشان بهتر از او یا مثل ایشان را در رأس مسلمین قرار خواهد داد. مسلمانان را حیران نمیگذارد ولی شرطش حاضر بودن مسلمین مثل حالا هست. مادامی که خلق حاضرند اطاعت کنند از ولی امر، خدا ولی امر را برایشان مستقر خواهد داشت. این اولاً، و ثانیاً بر فرض بگوییم نعوذ باللّه فقیهی که بعد میآید ممکن است منحرف شود و ممکن است دیکتاتوری کند، ممکن است حب ریاست داشته باشد، ممکن است فساد داشته باشد، اولاً این احتمال در ریاست جمهوری هم هست. هر مقامی را که شما فرماندهی کل قوا به او بدهید بلکه در او صد برابر است. چطور اگر بگویند فرماندهی کل قوا برای ریاست جمهور باشد، هیچکس هیچ حرفی نمیزند؟ در حالی که صد برابر احتمال است که فساد کند و دیگر اینکه ممکن است در همین قانون قید شود که هرگاه آن فقیهی که رهبر شده اگر انحرافی در او پیدا شد، از همان مجرایی که تثبیت شده از همان مجرا منعزل میگردد.
از چه مجرایی فقیه را تثبیت کردید در قانون؟ از مجرای اکثریت خلق. خلق، خبرگان را معین کردند و خبرگان هم این رهبر را معین کردهاند. تا این رهبر منحرف شد فوراً دو مرتبه اکثریت خلق، خبرگان را تأسیس میکنند و همان خبرگان عزلش میکنند و فقیه دیگری را سرجای او مینشانند. این چه خطری است که شما را به وحشت انداخته است که چطور خواهد شد؟ اینها موهومات است.»
«کیست که این ناله مرا به گوش عمامه [به] سرهای ایران برساند، هر کسی میخواهی باش! خودت را مجتهد میدانی، مقدمات خوان میدانی، نمیدانم، هر چه خودتان میدانید. بر تو واجب است امروز تبعیت از یک نفر، تو حق نداری درمقابل رهبر حرفی بزنی، تماماً باید تبعیت کنند... هر عمامه سری که از رهبر مکرم فاصله بگیرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه باید مطیع، همه باید مطیع یک رهبر، امام یکی نائب امام هم یکی، دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند، همه باید اطاعت بکنند.
حتی مکرر گفتهام، حسن و حسین(ع) یکیشان امام بود، حسن امام، حسین مأموم، هیچوقت حسین تا حسن بود در عرض نبود، تابع، تابع، هر چه بهش میگفتند، میگفت هر چه حسن بفرماید، دو تا امام نمیشود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. وای به امتی که از رهبر الهی خود فاصله بگیرد، هلاک است، هلاک است، طعمه دشمن است...»
روزی از روزها، شخص شصت ساله ای حساب و کتاب عمرش را می کرد تا حدس بزند در طول عمر، گناهانش چه اندازه است. او بعد از قدری تأمل با خود گفت:
ـ حدود شصت سال از عمرم می گذرد؛ یعنی نزدیک به بیست و دو هزار روز عمر کرده ام. اگر در هر روز فقط یک گناه کرده باشم، اکنون چیزی حدود بیست و دو هزار گناه دارم. وای بر من که با چنین بار عظیمی از گناه می خواهم به سفر آخرت بروم!
شخص مذکور پس از این محاسبه و آگاه شدن بر احوال خویش، فریادی بر کشید و سپس از هوش رفت و فوت کرد.
عزاداری برای سید الشهدا(ع) زمانی در ایران مخفی بوده است اما با گذر زمان از حالت مخفیانه در آمد و رواج یافت. اما چه کسانی و در چه مقطع تاریخی در این روند موثر بودند.
عزادارى بر امامحسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آلبویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین علیه السلام ، علنى نبود و نهانى در خانهها انجام مىگرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مىیافت.
در سال 352 معزّالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسهپزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مىزدند و بر حسین علیه السلام ندبه مىکردند. در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که (به رسم عزادارى ) صورتهاى خود را سیاه کردند، در کوچهها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین علیه السلام سیلى به صورت خود مىزدنداین نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا به طور علنى و چنین گسترده سوگوارى مىشد.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم - که آلبویه از میان رفتند - در بیشتر سالها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مىگرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مىگردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مىانداختند.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود. آن چه از بعضى منابع به دست مىآید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى ابی عبدالله علیه السلام برپا مىشد.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود. آن چه از بعضى منابع به دست مىآید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى ابی عبدالله علیه السلام برپا مىشد
پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنىترى به خود گرفت.
در دوره صفویه طی 10روز محرم ، دسته های مردم ، در حالی که فریاد می زدند «شاه حسین وای حسین» در کوی و برزن گردش می کردند و سوگ سرود می خواندند. ایرانیان تمام این مدت دهه محرم را به طور مداوم عزاداری می کردند .
در دهه های نخست حکومت صفویه مراسم سوگواری عاشورا در دهه اول محرّم برگزار می گردید امّا به مرور ایام از ابتدای محرم تا آخر صفر ایام عزا و ماتم شناخته شد. تجدید خاطره فاجعه کربلا به صورتی که در زمان صفویه جانی تازه گرفت دنباله سنتی دراز از آداب مذهبی است، در سراسر دوران صفویان، مراسم محرم با شکوفایی ادامه یافت و بخش هایی از ادبیات عامیانه به آن افزوده شد. در دهه های آخر سده دهم هجری شاهد متداول شدن مراسم عزاداری ماه محرم بیشتر در مراکز شهری ایران هستیم.
ایرانیان تمام این مدت (محرم) را بطور مداوم عزاداری می کنند، تشریفات و مراسم عزاداری به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه می پوشند، هیچ کس سر و صورت خود را نمی تراشد و می کوشند از هر گناهی پرهیز کنند.
در عصر صفوی در ایام محرم دسته سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند.این دستهها علمهای که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود با خود حمل میکردند و با همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را برای مردم باز میگفتند. رفتهرفته آوازهای دسته جمعی کمتر شد. در همین هنگام بود که چند واقعهخوان با همراهی سنج و طبل و نوحهخوانی ماجرای کربلا را نقل میکردند وکمکم جای نقالان را شبیه شهیدان کربلا گرفت.
در عصر صفوی در ایام محرم دسته سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند
کار این شبیهها به این ترتیب بود که با شبیهسازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به روزگار واقعه وارد میشدند و مصیبتهای خود را شرح میدادند. مرحله بعدی گفتگو و محادثه در کار شبیهها بود و همین گونهها بود که به پیدایش بازیگران برای بازآفرینی ماجراهای تعزیه انجامید.
عسل ،ماده غذایی بسیار غنی و انرژی بخشی است که حدود80 درصد از قندهای ساده یا مونوساکاریدها ساخته شده و هر100 گرم آن 320 کالری ایجاد می کند این مونو ساکاریدها بسرعت جذب می شوند و اثر انرژی بخشی خود را آشکار می کنند گفتنی است ، علاوه بر اثر کالری زایی ، عسل دارای ویتامین های متعددی از قبیل تیامین ، ریبوفلاوین ، اسیدنیکوتینک ، اسید اسکوربیک ، پیریدوکسین و ویتامین کا است.خواص فیزیکی عسل ، اثر ضد باکتریایی دارد و از زمانهای قدیم انسانها از خاصیت ضد میکروبی عسل سود جسته و آن را در درمان ناراحتی های پوستی از قبیل زخمها و سوختگی ها به کار برده اند و یکی از بهترین پانسمانها محسوب میشود.همچنین ، عسل را در درمان بیماری های دستگاه تنفسی و عفونت های ناحیه حلق به کار می برند و خاصیت ضدباکتریایی آن موجب اثربخشی عسل می شود و خاصیت ضد التهابی آن نیز مشاهده شده که به هیگروسکوپیک بودن آن نسبت داده شده است. عسل علاوه براینکه یک غذای کامل است یک اکسیر پر انرژی نیز میباشد به طوری که سالیان سال به عنوان دارو برای درمان بیماریها مورد استفاده قرارگرفته است مصرف عسل در عرض چند دقیقه به شخص نیرو میدهد وتحمل بافتی و قدرت ترمیم آنرا افزایش می دهد بنابراین ورزشکاران باید عسل مصرف کنند بنا به تحقیقات به عمل آمده عسل حاوی 80 ماده مفید برای انسان می باشد و لازم به ذکر است که در دنیا هیچ ماده غذایی به اندازه آن نیروی کهربایی ندارد. ابو علی سینا درکتاب قانون خود دهها نسخه بر پایه عسل وموم ذکر نموده است او می نویسد مصرف متـناوب عسل درهنگام زیاد شدن بلغم ، بدن را تقویت و نیرو را زیاد و اشتها را بازمی کند ؛ به عقیده وی عسل جوانی را جاودان می سازد وحافظه را نیرو بخشیده و گذشته را در خاطر زنده میکند ، اندیشه را پاک ، زبان را می گشاید ودرد را ریشه کن میکند . در کتب پزشکی آمده عسل درروغن مالی زخمهای چرکی ، برای درمان بسیار مفید بوده ، با مرهم گذاری تاریکی دید را کاهش داده و بهترین درمان اختلالات دهان است در زیاد شدن ادرار مؤثر است ، دردهای شکم و سرفه را کاهش می دهد ، گزیدگی مار ، دردهای دستگاه تنفس وهر درد مفصلی را تسکین میدهد . خستگی عمومی واحساس سرما را رفع ومقاومت بدن را افزایش میدهد. گفتنی است ، عسل به عنوان دارو هیچ اثر سوء، عارضه یا بیماری را به دنبال ندارد ؛ مگر آن که فقط حساسیت های محدودی را به وجود بیاورد، بنا بر این در حالت آلرژی ، امراض عفونی ، سل ، امراض روانی ، بیماری های کبد و معده ، امراض غدد فوق کلیه ، نارسایی قلب و عروق ، ناراحتی های عصبی ، امراض خونی و ضعف شدید، باید از تجویز زهر زنبور عسل خودداری کرد.
در روستای میلاق حدود 500کندو زنبور عسل نگهداری می شود که حدود 3 تن نیاز عسل منطقه را تامین می کند ،و به دلیل کوهستانی بودن این روستا عسل این روستا زبانزد منطقه می باشد